ضمیر ناخوداگاه

چرا باید خواسته ها و آرزوها و اهداف خود را به زبان حال بنویسم؟

طبق قانون جذب، گفته می شود برای دریافت خواسته ها، آرزوها و رویاهای خود ابتدا آنها را به صورت دقیق و مشخص بنویسید و جملات شما به زبان حال باشد. سپس رها کنید تا کائنات در وقت و زمان مشخص آن خواسته، آرزو و هدف را در عالم عینی مهیا سازد. تاکید زیادی وجود دارد که جملات به زبان حال باشد و شما باید احساس کنید که همین حالا آرزو و خواسته خود را دریافت کرده اید.

چیزی که در این مقاله قصد دارم به شما دوستان عزیز بگویم یک نکته بسیار مهم درباره به زبان حال نوشتن خواسته ها و آرزوها و اهداف است.

راستی چرا باید این کار را انجام دهیم؟

چرا باید احساس کنیم خواسته خود را همین حالا دریافت کرده ایم؟

صبر کنید همین الان به شما میگویم:

هدفی که در پشت به زمان حال نوشتن جملات نهفته است همان چیزی است که روند جذب خواسته ها، اهداف و آرزوها را سرعت می بخشد و باعث می شود کائنات دکمه جذب را برایتان فعال کند.

چطور؟

وقتی شما جملات خود را به زبان حال می نویسید و احساس می کنید هم اکنون خواسته و رویای خود را دریافت کرده اید، یعنی این که در عالم معنوی و در داد و ستد با کائنات برای تسریع جذب اموری که دوست دارید دو اصل بسیار مهم وجود دارد که در صورت رعایت نکردن، سرعت جذب شما بسیار بسیار کند و یا هرگز است و در صورت رعایت کردن، از اینکه زندگی مدام شما را شگفت زده میکند حیرت می کنید.

ادامه مطلب ...

ترس نیروی ایستا و متوقف کننده زندگی

همانطور که گفتم ترس نقطه مقابل ایمان است. زمانی که در زندگی در یک مسیر طولی و پشت سر خداوند حرکت نمی کنید پس شما به صورت عرضی با انبوهی از انسان های دیگر زندگی می کنید.شما پشت سر خداوند نیستید، لیدر و رهبر ندارید تا احساس امنیت و آرامش کنید.
ترس اجازه نمی دهد ما از نقطه آشنای خود فراتر برویم، جسور و شجاع باشیم و ریسک کنیم و زندگی که دوست داریم را برای خودمان خلق کنیم چرا؟

به این دلیل که ترس ما را در بند گذشته نگه می دارد چون از ناشناخته، آینده، رها کردن، تایید شدن، کافی نبودن و به اندازه کافی نداشتن میترسیم. در نتیجه بر اساس تجاربی که از زندگی داریم الگو های قدیمی و انتخاب های همیشگی خود را تکرار و تکرار می کنیم.
منظورم آن است که اگر شما برای مثال چندین بار در یک مسیر شکست خورده باشی و باز هم مجبور باشی مسیری را انتخاب کنی، باز هم همان مسیر قدیمی خودت را انتخاب می کنی. چون از ناشناخته و مسیرهای جدید میترسی. چون به جای ایمان، ترس بر تو غلبه دارد. در جایگاه ترس شما مافوقی ندارید، خودتان را بخشی از یک کل بزرگتر نمی دانید که به آن اعتماد کنید و احساس امنیت کنید در نتیجه از انتخاب مسیر های جدید می ترسید. تا زمانی که انسان می ترسد و ترس او را هدایت می کند هرگز نباید انتظار داشته باشد به خواسته ها، آرزوها ، رویاها و اهداف خود میرسد زیرا برای رسیدن به آن ها باید بخش الهی وجود خود را به اقیانوس بی کران هستی اتصال دهد و ایمان را جایگزین ترس نماید.

ادامه مطلب ....